غزه ی جدید

Marwan Makhou شاعر:
مترجم: کیانا کاظمی

مجالی نیست
در رحم مادرت تعلل مکن
پسرکم بشتاب
نه چون بی تاب توام
که جنگ شعله ورست
می هراسم که مبادا نبینی
سرزمینت را چونان که من برایت آرزو داشته ام.

سرزمین تو نه خاکی است
و نه دریاییست که سرنوشت تو را دیده و مرده باشد
که آن مردمان توست
بیا و با آنان آشنا شو
تا بمب ها مجروح نکرده اند
و ناگزیر به جمع کردن آنچه به جامانده نشده ام
تا تو بدانی آنان که رفتند زیبا بودند
و بی گناه.
که آنان کودکانی داشتند همچون تو
که رها کردند تا بگریزند
از سردخانه های مردگان
یتیم های گریخته ازهر شبیخون
با طناب نجات.

اگر درنگ کنی شاید
باورم نکنی و باورت شود که این سرزمینیست تهی از مردم
که ما هیچ اینجا نبوده ایم

دو بار تبعید شدیم و بعد شوریدیم
علیه اقبالمان
هفتاد و پنج سال تمام
ازآنگاهی که بختمان برگشت
و امید تیره و تار شد.

بار سنگینیست
سنگین تر از آنی که برتابی
می دانم، مرا ببخش که چون غزالی درحال زا
می هراسم از حمله ی کفتارهای کمین کرده پشت گودال
شتاب کن و بتاز
تا می توانی دورشو
که پشیمانی امانم را نبُرَد.

دیشب یأس توانم را گرفت
گفتم خاموش.
آن را با او چه است؟
کوچکم، فرزند نسیم
توفان را با او چه است؟
امروز اما مجاب شده ام که بازگردم
با خبری فوری:
آن ها بیمارستان باپتیست غزه را بمباران کردند
میان 500 قربانی کودکی بود
که برادرش را صدا می زد، نیمی از سرش متلاشی
چشمانش باز: «برادرم! مرا می بینی؟»
او نمی دیدش
همان گونه که دنیای آشفته
که ساعتی چند محکوم کرد و بعد به خواب رفت
تا فراموش کند او را
و تا فراموش کند که برادرش نمیدیدش.


حال تو را چه باید گفت؟
مصیبت خواهر فاجعه است
هر دو خشمگین و تشنه به من حمله ورند
تا لبانم بلرزد و از آن ها فرو ریزد
تمام تعابیر ممکن -برای- جسد.
به گاه جنگ به هیچ شاعری امیدوار نباش
که او به کندی لاکپشتی
در تقلای بیهوده برای پیشی گرفتن از کشتاری که
چون خرگوش صحرایی می جهد از جنایتی به جنایتی دیگر
تا کلیسای ارتدوکس، که حالا بمباران شده
در دیدرس خدایی که هم اکنون برآمده
از مسجدی به خاک نشسته که نشانش گرفته بودند
در مأمن ناجی. کجاست ناجی وقتی
پدرمان که در آسمان هاست اوییست که هواپیماهای حقیقی را می سازد
یگانه است او و شریکی ندارد
جز آنی که آمد تا ما را بمباران کند
اما بندگی ماست که تیررس شد.
کودکم، اکنون بر صلیب
جای کافیست برای همه پیامبران.
خدا دانای کل است
اما تو و جنین های بی گناه مثل تو
هنوز نمی دانید.